برای اینکه بچهها ریاضی و #حساب را یاد بگیرند و در آن مهارت پیدا کنند باید با #واقعیت و جهان خارج ارتباط برقرار کنند، چراکه اصلاً ریاضی برای همین آمده است.
وقتی غرض تدریس چهار عمل اصلی ریاضی این است که در حسابوکتابهای مرسوم روزمره بتواند گلیمش را از آب بکشد بیرون، پس باید این چهار عمل اصلی با تعاملات روزمرهاش ارتباط داشته باشد، نه اینکه ریاضی را در یک فضای انتزاعی و تئوری محض یاد بگیرد، که آنوقت فقط گمانِ فراگرفتن ریاضی وجود دارد و در واقعیت مشکلی از او حل نمیکند.
نمونهی سادهاش کاسبان و افراد بازاری است، احتمالاً با یکی از اینها برخورد کردهاید که وقت محاسبهی باقیماندهی پول و ... چقدر سریع و دقیق و البته با روشهای خاص خودشان حساب میکنند و به جواب درست هم میرسند! درحالیکه اینها کلاسهای عجیبوغریب ریاضی هم نرفتهاند، و ساعتها عمرشان را برای تمرینهای ریاضی روی کاغذ تلف نکردهاند، بلکه همان تمرین را در میدانی واقعی انجام دادهاند.
یکی از محیطهایی که برای ارتقای سطح ریاضی بچهها و البته کلی فواید انسانی دیگر مفید فایده است بازار است. در مکتب اسلامی بچهها علاوه بر اینکه به حضور در بازار تشویق میشوند و برنامههای دستهجمعی برای حضورشان در بازار طراحی میشود، در ساعت حضورشان در مکتب نیز فرصت خریدوفروش دارند.
بچهها با آوردن محصولات دستی مثل اسباببازیها و کاردستیها، یا محصولات غذایی خانگی که هنر مادران یا خودشان است مثل کلوچه و نان محلی و شیرینی و ... دست به خریدوفروش میزنند.
یکی از کلاس اوّلیهای مکتب، بعدازاینکه چند روزی محصولات غذایی خانگی میفروخت، گفت: «من فهمیدم که 2000 تومانی، چهارتا 500 تومانی است!» یعنی یک کلاس اوّلی بیآنکه کلاس ریاضی رفته باشد یک ضرب و تقسیم سه رقمی را یاد گرفته است.
شاید بگویید این حرف در چهار عمل اصلی قبول است ولی در باقی مسائل ریاضی نمیشود اینقدر میدانی و عملی کار کرد. امّا باید بگویم که خیر اینطور نیست و حتّی در تخصصیترین مسائل ریاضی هم میشود اینگونه ریاضی را آموخت؛ بهعنوان یک نمونهی عالی میتوانید به کتاب خلاصهالحساب شیخ بهائی رجوع کنید که عملیاتهایی واقعی و البته مفید را برای مسائل دشوار ریاضی مطرح کرده است مثل شیوه حفر قنات، محاسبه ارتفاع قله و تپه، محاسبه عمق چاه و ... .