این روزها مکتب اسلامی کلاسهای زیادی رو به صورت آنلاین برگزار کرده از کلاس های مدرسه گرفته تا طب اسلامی و پرورش نوغان(کرم ابریشم) و زبان عربی به شکل کاربردی
مشاهده جدول زمانبندی کلاسهای آنلاین مکتب اسلامی
اینجاکلیک کنید
این روزها مکتب اسلامی کلاسهای زیادی رو به صورت آنلاین برگزار کرده از کلاس های مدرسه گرفته تا طب اسلامی و پرورش نوغان(کرم ابریشم) و زبان عربی به شکل کاربردی
مشاهده جدول زمانبندی کلاسهای آنلاین مکتب اسلامی
اینجاکلیک کنید
کلاسی برای پدران و پسران
اولین کلاس مشترک پدرها و پسرهای مکتب اسلامی امشب تشکیل شد.
این کلاس اغراض زیادی دارد و صرف حضور پدر و پسر در کنار هم پر از فایده است. اما مهمترین فوائدی که این کلاس دارد:
پدرها در جریان امور مکتب و برنامه تزکیه و تعلیم فرزندشان قرار میگیرند.
پسرها در کنار پدر ادب حضور در کلاس و تعاملات را، بهتر از حضور در کنار معلم و ... یاد میگیرند.
پدرها هم پای درس و کلاسی مینشینند که برایشان مفید است.
پدرها با هم بیشتر آشنا میشوند و امت واحده راحتتر محقق میشود.
و ...
▪️البته جلسه مشترک مادران و دخترها تقریبا از روز اول مکتب برقرار بوده است، و به دلیل اشتغال پدرها این جلسه با تاخیر برگزار شده است.
اینجا #مدرسه نیست، #مکتب_اسلامی است
برای اینکه بچهها ریاضی و #حساب را یاد بگیرند و در آن مهارت پیدا کنند باید با #واقعیت و جهان خارج ارتباط برقرار کنند، چراکه اصلاً ریاضی برای همین آمده است.
وقتی غرض تدریس چهار عمل اصلی ریاضی این است که در حسابوکتابهای مرسوم روزمره بتواند گلیمش را از آب بکشد بیرون، پس باید این چهار عمل اصلی با تعاملات روزمرهاش ارتباط داشته باشد، نه اینکه ریاضی را در یک فضای انتزاعی و تئوری محض یاد بگیرد، که آنوقت فقط گمانِ فراگرفتن ریاضی وجود دارد و در واقعیت مشکلی از او حل نمیکند.
نمونهی سادهاش کاسبان و افراد بازاری است، احتمالاً با یکی از اینها برخورد کردهاید که وقت محاسبهی باقیماندهی پول و ... چقدر سریع و دقیق و البته با روشهای خاص خودشان حساب میکنند و به جواب درست هم میرسند! درحالیکه اینها کلاسهای عجیبوغریب ریاضی هم نرفتهاند، و ساعتها عمرشان را برای تمرینهای ریاضی روی کاغذ تلف نکردهاند، بلکه همان تمرین را در میدانی واقعی انجام دادهاند.
یکی از محیطهایی که برای ارتقای سطح ریاضی بچهها و البته کلی فواید انسانی دیگر مفید فایده است بازار است. در مکتب اسلامی بچهها علاوه بر اینکه به حضور در بازار تشویق میشوند و برنامههای دستهجمعی برای حضورشان در بازار طراحی میشود، در ساعت حضورشان در مکتب نیز فرصت خریدوفروش دارند.
بچهها با آوردن محصولات دستی مثل اسباببازیها و کاردستیها، یا محصولات غذایی خانگی که هنر مادران یا خودشان است مثل کلوچه و نان محلی و شیرینی و ... دست به خریدوفروش میزنند.
یکی از کلاس اوّلیهای مکتب، بعدازاینکه چند روزی محصولات غذایی خانگی میفروخت، گفت: «من فهمیدم که 2000 تومانی، چهارتا 500 تومانی است!» یعنی یک کلاس اوّلی بیآنکه کلاس ریاضی رفته باشد یک ضرب و تقسیم سه رقمی را یاد گرفته است.
شاید بگویید این حرف در چهار عمل اصلی قبول است ولی در باقی مسائل ریاضی نمیشود اینقدر میدانی و عملی کار کرد. امّا باید بگویم که خیر اینطور نیست و حتّی در تخصصیترین مسائل ریاضی هم میشود اینگونه ریاضی را آموخت؛ بهعنوان یک نمونهی عالی میتوانید به کتاب خلاصهالحساب شیخ بهائی رجوع کنید که عملیاتهایی واقعی و البته مفید را برای مسائل دشوار ریاضی مطرح کرده است مثل شیوه حفر قنات، محاسبه ارتفاع قله و تپه، محاسبه عمق چاه و ... .
در مکتب اسلامی به جای اینکه به کلاس اوّلیها حروف الفبا تدریس شود، و بچهها تک تک حروف را در دفتر مشقشان بنویسند و بعد سراغ کلمه بروند، از همان ابتدا با بچهها کلمه تمرین میشود. یعنی اینجا خبری از نوشتن حرف نیست، و بچهها حروف را ضمن کلمات میآموزند.
برای اینکه دلیل و مبانی علمی این کار را بهتر بدانید ادامه این نوشتار را مطالعه کنید:
انسان به طور طبیعی و بر اساس فطرت و خلقت خود، ابتدا با کلیّت یک ساختار مواجهه و آشنا میشود؛ یعنی ساختمان کلّی آن شی یا موجود.
برای اینکه واضحتر بشود، مثالی میزنم. شما برای اینکه یک منطقهی کوچک مثل یک روستا را خوب بشناسید، بهترین راه این است که بر یک بلندی بروید و تمام روستا را در یک نما ببینید، اینگونه مرز روستا، نمای کلی کوچهها و زمینهای کشاورزی و روستاهای همسایه را بهتر متوجه میشوید و در یک کلام، بهتر آن روستا را میشناسید؛
در قدم بعدی وقتی داخل روستا میشوید و قدم به قدم کوچه را گذر میکنید به شناختی کامل میرسید چون این جزئیات را با آن کلّی منطبق میکنید.
فرایند طبیعی یادگیری زبان مادری هم همینطوری است. کودک از نوزادی، با اجزای زبان آشنا نمیشود، با حروف الفبا آشنا نمیشود، با اجزای جمله آشنا نمیشود، بلکه با ساختار کلی جمله یا کلمات منفرد مثل اسامی آشنا میشود. لذا با این که خیلی راحت حرف میزند ولی هیچ وقت نمیداند فعل و فاعل چیست. حال که زبان را یاد گرفت در قدم بعدی باید اجزاء را هم یاد بگیرد ولی به عنوان قدم دوّم، نه اینکه از همان اوّل برای نوزاد کلاس ادبیات فارسی بگذاریم.
مثال دست و بدن که در ابتدای نوشتار توضیح دادم را به خاطر بیاورید. انسان اگر بدن را ندیده بود دست را نمیفهمید، ولی چون بدن را به عنوان یک هیئت کلّی دیده است، دست را میفهمد. شاید حکایت مولوی هم اینجا به درد بخورد که انسانهایی در اتاق تاریک هر کدام به بخشی از بدن فیل دست میزدند و تصوری اشتباه داشتند، چون نمیدیدند هیئت کلّی فیل را.
به همین خاطر باید به بچهها کلمهها را یاد داد نه حروف را. وقتی حکمت جو و دانشآموز کلمات سبحان و سیب و سارا و سلطان و سید را بنویسد، ناخودآگاه حرف سین را هم یاد میگیرد.
ما با آموزش حروف به بچههایمان فقط ذهن پاک و طبیعی آنها را خراب میکنیم و به او حُقنه میکنیم که بنویس «س»، س مثل سارا. در حالیکه اگر همان اوّل سارا را بنویسد خودش سین را میفهمد. ولی وقتی هنوز کلمات را نمیشناسد حروف را خیلی سخت میفهمد.
نتیجهی این آموزش در مکتب اسلامی این است که بچههای کلاس اوّلی، بعد از گذشت تنها 4 ماه، خواندن و نوشتن را به طور کامل فرا گرفتهاند.
هزینهای ندارد، کافی است همین الآن با فرزندتان به مدت یک هفته این روش را تمرین کنید و به جای حروف، در دفتر مشقش کلمه بنویسید و به او بگویید از روی این کلمه بنویس و آن را بخوان، آن وقت خودتان نتیجه را خواهید دید.
در #مکتب_اسلامی حضور بچهها در کلاس از #ترس ثبت #غیبت و مواخذه شدن نیست بلکه با #شوق و علاقهی درونی در کلاسها و برنامهها حاضر میشوند نه با یک #اجبار_بیرونی به اسم #حضور_و_غیاب.
پایبندی به حضور در کلاس درس، زمانی در وجود #انسان تثبیت میشود که از درون بجوشد و خود انسان احساس کند که عدم پاینبدیاش به ضررش است.
هنگامی که مبنای حضور در کلاس ترس و اجبار باشد، آن ترس و اجبار که برداشته شود #دانش_آموز سر کلاس درس حاضر نمیشود، امّا اگر از #علاقه_درونی باشد، از تعطیل شدن کلاس و #مدرسه هم ناراحت میشود.
این علاقه و #جوشش_درونی هم حاصل نمیشود جز با اینکه انسان را موجودی دارای #اختیار بدانیم و او را مجبور نکنیم، او را از بیرون #مدیریت نکنیم.
اشکال اساسی دقیقاً همینجا صورت میگیرد که انسانی که خدای متعال او را مختار (به معنای بین الجبر و التفویض) آفریده است چرا باید در یک اجبار و مدیریت از بیرون قرار گیرد؟
او باید با اختیار خودش کاری را انجام بدهد و #خانواده و #معلم او را در انتخابهایش #هدایت کنند.
امّا در مکتب اسلامی به جای حضور و غیابی که کاملاً اشتباه و غلط است، از بچهها #تفقد حال میکنیم، و جویای احوالشان میشویم.
تفقد به این شکل است که هر کسی اوّل صبح اسمش را داخل برگهای مینویسد و آن را به معلمش تحویل میدهد و در این پیگیری و تفقد هم هیچ مواخدهای نیست و واقعاً بر اساس این تفقّد امتیازی از کسی سلب یا به کسی اعطاء نمیشود و صرفاً برای این است که اگر کسی غیبت داشت یا تاخیر، جویای حالش بشویم نه چیزی دیگر.
به عنوان مثال وقتی متعلمی دیر به مکتب میآید، معلم تفقدی از حالش میکند و علّت دیرآمدنش را میپرسد تا اگر مشکلی برای تاخیرش بوده سعی در برطرف کردنش کند.
آنوقت دیگر #متعلم احساس #ترس و #استرس ندارد از اینکه دیر به کلاس بیاید.
با این روش حتی در مواردی متعلم به خاطر دیر آمدنش #تشویق هم شده است، آن هم وقتی است که مثلا به خاطر امر مهمی مثل کمک در کار #پدر و #مادر نتوانسته است به موقع در مکتب حاضر شود.
جالب اینکه برخی از بچههایی که سالهای گذشته در #آموزش_و_پرورش و تحت حضور و غیاب اجباری درس خوانده بودند وقتی وارد ساختار مکتب اسلامی شدند، در ابتدا به ظاهر کمی دچار #بی_نظمی شدند و مثلا خواب میماندند و دیر به مکتب میآمدند.
امّا بعد از گذشت چند روز، خودشان احساس کردند که دیر خوابیدن و دیر بلند شدن باعث شده که از برنامههای اوّل صبحِ مکتب محروم شوند، و چون تمام برنامههای مکتب اختیاری است، با یک علاقهی درونی و بدون #اجبار_از_بیرون و البته با #صبر و #حوصلهی خانواده و معلّم، اوّل صبح در مکتب حاضر میشدند.
کمترین ارمغان این نگاه، از بین رفتن ترس و استرس و ایجاد شوق فراوان برای حضور در مکتب اسلامی است.
در برنامههای مکتب اسلامی، برای تامین هزینههای مالی برنامهها مثل سفرها و ... هیچ وقت اجباری برای پرداخت از طرف خانوادهها نیست.
فضای مکتب به گونه ای طراحی شده است که هر خانواده به صورت داوطلبانه هر مقدار که بخواهد در تامین هزینهها شریک میشود، و با توکّل به خداوند تاکنون برای هزینهها مشکلی نبوده است.
برای مشارکت داوطلبانه خانوادهها تدابیری اندیشیده شده است مثل صندوق #قرضالحسنه، فعالیتهای #اقتصادی و ... که به صورت مفصل در یادداشتهای بعدی منتشر خواهد شد، امّا گوشهای از این #مشارکت را در یادداشت یکی از #بانوان مکتب اسلامی بخوانید:
دیروز جلسه #امت_واحده بود. مسئول واحد خواهران مکتب اسلامی جلسه را اینجوری شروع کرد:
«قراره آخر هفته، دخترای #مکتب_اسلامی رو ببریم به یه #سفر. توی این سفر، با خانم #خیرالنساء صدخروی دیدار داریم که زمان جنگ، بانی کمکهای پشت جبهه توی روستاشون بودن، دو روز هم توی همون مکان، #اعتکاف_علمی داریم تا بچهها به درسهاشون برسن.
خب؛ از طرفی این سفر هزینههایی رو داره، از طرف دیگه ما دوست نداریم خانوادهای به خاطر نداشتن هزینه، مانع اومدن فرزندش به سفر بشه. به نظر شما چی کار میتونیم انجام بدیم؟ راهکار شما چیه؟»
یکی از مادرها گفت:
«خب به جای هزینه، مواد غذایی خشک از بچهها بخواین. مثلا همه برنج و حبوبات و ... بیارن، اونجا همه رو جمع کنین و براشون بپزین.»
عدهای در جوابش گفتند:
«هزینهش رو بدیم راحت تره. مگه بچههامون توی خونهی خودمون همون غذا رو نمیخورن؟ مگه توی خونه براشون هزینه نمیکنیم؟ حالا هزینه اون دو روز رو میدیم به مکتب.»
یکی دیگر از مادرها گفت:
«من صبحانهی روز جمعهشون رو به عهده میگیرم.»
آخرِ جلسه هزینهی یک وعده عدسی رو نقداً به ما دادند.
یکی هم گفت:
«توی این دو روز، هر چی نون نیاز داشتین، من تقبل میکنم.»
یکی دیگر هم مواد اولیهی یک وعدهی دیگر را قبول کرد.
در نهایت هم یکی از مادرها پیشنهاد داد که هزینهای برای اردو تعیین بشود، هر کس توانش را داشت بپردازد. هزینهی آن چند نفری که نتوانستند بپردازند را ما بین خودمان قسمت میکنیم؛ البته اینکه چه کسی پرداخت کرده یا چه کسی پرداخت نکرده گفته نمیشود.
دغدغهای بود که امروز در دل امت واحده حل شد. خدا را شکر
چرا در #مکتب_اسلامی، بچهها میتوانند به همدیگر درس بدهند؟
همانطور که باید #زکات مال را پرداخت، زکات #علم و #دانش را نیز باید بپردازیم.
وقتی زکات اموال را میپردازیم، طیّب و پاک میشوند و خداوند اجازهی استفاده از آن را به انسان میدهد و تا پیش از پرداخت زکات، آن مال نفعی برای صاحبش و دیگران نخواهد داشت؛
علم نیز زکاتی دارد، و زکاتش #نشر آن علم است.
در #مکتب_اسلامی بچهها از همان ابتدا، یاد میگیرند که زکات علمشان را بپردازند، و هر چیزی که فرا میگیرند را به دیگران بیاموزند، البته بی مزد و بی منّت.
یاد میگیرند که بدون هیچ چشمداشتی علمی که فرا گرفتهاند را به دیگران هم بیاموزند و بخل و خسّت به خرج ندهند.
علم وقتی حلال و پاک میشود و حق استفاده از آن به دنبالش میآید که زکاتش پرداخت شود.
اینگونه است که انسان علمش نافع و تاثیرگذار میشود؛ چه بسیار افرادی که انباشتی از علم هستند ولی نه خود و نه دیگران از علمشان بهره نمیبرند، چون زکات علمشان را نپرداختهاند.
✅ یک کلاس عالی کنار مزار یک حکیم متعالی
بعد از اینکه از زندگی حاج ملاهادی سبزواری برای بچهها گفتم و از این گفتم که اهل سفر و سیر در زمین از ویژگیهای بارز زندگی حکیم سبزواری بوده تکلیفی به بچهها دادم.
شعری که روی سنگ مزار حاجی نوشته شده بود را برایشان خواندم و گفتم که یکی از شاگردان حکیم سبزواری در این شعر تاریخ وفاتش را ذکر کرده است.
چون قبلاً برای بچهها کلاس #حروف_ابجد گذاشته بودم، فهمیدنش برای بچهها خیلی سخت نبود.
شعر را خواندم:
#اسرار چو از جهان به در شد
از فرش به عرش ناله بر شد
تاریخ وفات او چو پرسند
گویم که نمرد زنده تر شد
شعر را خواندم و به بچهها گفتم «که نمرد زنده تر شد» را به حروف ابجد محاسبه کنید و تاریخ وفات حکیم را پیدا کنید.
بچهها بدون وقفه دفترشان را در آوردند و جدول حروف ابجد را مقابلشان گذاشتند و شروع کردند به محاسبه، برخی که یادشان رفته دوباره حروف ابجد را برایشان توضیح دادم.
ولولهای شده بود دور و بر قبر حاجی.
خاصیت انس با یک حکیم این است که تو را جامع بار میآورد؛ یک کلاسِ درس جامع کنار قبر حاجی، که تاریخ و اخلاق و ریاضی و شعر را در خود داشت.
▪️زمانی کتاب گلستان را تمام بچههای این کشور میخواندند و حفظ میکردند و از کتابهای درسیشان بود؛ ولی این روزها، کسی با گلستان انس ندارد؛
▪️گرچه که در کتابهای فارسی میخوانند که سعدی در چه قرنی متولد شده و در اواخر و اوایل چه قرنی فوت کرده است، یا حتّی با تعدادی از حکایات گلستان آشنایی دارند، ولی گلستانی میخوانند تکه تکه و جدا شده از هم، و گویی اصلاً خوانده نمیشود.
▪️گلستان سعدی کتابی است که از وجوه متعددی انسان را رشد میدهد. این کتاب از جهت زبان و ادبیّات فارسی در اوج فصاحت و بلاغت است و متنی سهلِ ممتنع دارد. یعنی در اوج روان و ساده بودن متن، در کمال و غایت محتوا و صنایع ادبی است.
▪️اما این همهی چیزی نیست که گلستان را شاخص و ممتاز کرده است.
▪️در گلستان آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و اصطلاحات عربی زیادی در کنار متنی فارسی به چشم میخورد و باعث میشود که یک مسلمانِ فارسی زبان، علاوه بر یادگیری زبان فارسی، با زبان عربی نیز انس بگیرد؛
▪️چرا که عربی، از این جهت که زبان قرآن و روایات و ادعیه است یادگیریاش ضرورت دارد.
▪️امتیاز دیگر گلستان این است که تاریخ، طب، ادب و اخلاق، مدیریت، حکومت و خیلی از مسائل دیگر را درون خود دارد و کتابی تک بعدی نیست.
▪️تلفیق نظم و نثر، حکایات شنیدنی و حکیمانه، شخصیت مرحوم سعدی علیه الرحمه و خدامحوری و توحید در گلستان، از دیگر وجوه ممتاز این کتاب است که ضرورت پرداختن به گلستان را بیشتر میکند.
🔻در مکتب اسلامی، گلستان در کنار قرآن، یکی از درسهای اصلی است.
🔻بچهها با شیوههای متعددی با متن گلستان آشنا میشوند و خو میگیرند.
🔻مباحث و محتوای حکایات را بررسی و مورد سوال قرار میدهند و نکاتی نو و تازه پیدا میکنند.
🔻برخی حکایات را به صورت نمایش اجرا میکنند و ناخودآگاه آنها را حفظ میشوند.