هجدهم تیر امسال یعنی سال 1397 دو مناسبت باهم تقارن پیدا کرده که این تقارن به نظرم تقارن محترم و مبارکی است.

روز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و روز ادبیات کودک و نوجوان یا همان روز درگذشت مهدی آذریزدی.

ادبیات کودک و نوجوان، اعمّ از قصه و شعر و کتب درسی و علمی و دینی و خلاصه هر منبعی که کودک و نوجوان امروز ما از آن تغذیه می‌کند از غنای کافی برخوردار نیست. کارهای زیادی انجام شده است، متون خوبی هم تولید شده است امّا آنچه در خیلی از آن‌ها مشاهده نمی‌شود حکمت است.

کودک و نوجوان امروز ما نمی‌گویم اصلاً، ولی می‌گویم خیلی خیلی کم حکمت می‌خواند.

حکمت یعنی ارتباط ذرات این عالم را با خالق این عالم بفهمد، ارتباط ذرات این عالم را باهمدیگر نیز بفهمد.

حکمت یعنی بداند هر چیزی نقشی دارد و این نقش را نقاشی باتدبیر، صورت کرده است.

برایم راحت نیست که حکمت را به‌اختصار توضیح بدهم و باید مفصل حکمت را شرح بدهم و بگویم که منظور چیست ولی لاجرم مثالی می‌زنم و رد می‌شوم.

حکمت چیزی خیالی نیست که فقط بچه‌ها در قصه‌ها آن را بخوانند، حکمت را باید ببینند، بشنوند، حس کنند و با تمام وجود درک و اعتراف کنند که مگر می‌شود رابطه‌ای بین فلان چیز با خالق یا با دیگر مخلوقات نباشد؟!

نظام آموزشی حاکم در کشور ما، حکمت محور که نیست هیچ، ضد حکمت هم هست و مدام مابین کتاب‌های درسی و قصه‌ها ذهن بچه‌ها را پراکنده می‌کند و مطالب را از هم دیگر منفک نشان می‌دهد، درحالی‌که این‌گونه نیست.

مثالی ساده بزنم و این بحث را رها کنم.

در کتاب فارسی و علوم و جغرافیا شاید این جمله تکرار شده است: باران آمد یا باران بارید.

این یک جمله کاملا طبیعی است که برای هیچ دانش‌آموزی استبعادی ندارد و همه آن را می‌فهمند. این جمله و مثل این جمله‌ها در کتاب‌های علوم تجربی و زیست و ... همیشه به‌صورت مجهول می‌آیند و گویی هیچ‌وقت این امور فاعلی ندارند، جمله باران آمد فاعلی ندارد پس هیچ‌کسی هم از فاعلش سؤال نمی‌کند.

امّا قرآن همین مسئله را این‌گونه بیان می‌کند:

و انزلنا من السماء ماءً

التفات ویژه‌ای هم روی فاعل این انزال دارد.

این مثال به قدری ساده به نظر می‌آید که بلافاصله بعدش گفته می‌شود: «آن جمله‌ای که در کتاب علوم تجربی یا فلان قصه نوشته شده است هم منظورش همین است، آن‌ها که منکر خدا نیستند.»

 ولی تفاوت نگاه حکمت محور و نافی حکمت همین‌جاست، در همین التفات ساده و به نظر حقیر.


الغرض سخن طولانی نشود که قرار بود ارتباط شهادت رئیس مذهب تشیع و روز ادبیات کودک و نوجوان را بیان کنم. احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز سراسر حکمت هستند و انسان را حکیم می‌کنند و مدام ارتباط اشیاء را با خالق و با یکدیگر بیان می‌کنند؛ اما حدیثی که بهانه‌ی اصلی این نوشتار شد حدیثی طولانی است که امام صادق علیه‌السلام به یکی از اصحاب نزدیکشان به نام مفضل املا می‌کنند.

امام در این حدیث طولانی که ظاهراً در چهار جلسه به مفضل املا کرده‌اند به بیان دقیق‌ترین نکات علمی مثل فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی، پزشکی و ... می‌پردازند که به اعتراف دانشمندان غربی در کتاب "مغز متفکر شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام"(1) پیش از امام صادق علیه‌السلام یا شاید پیش از پیامبر صلی الله علیه و آله این سخنان قائلی نداشته است.

نکته جالب این حدیث مثل تمام احادیث اهل‌بیت و آیات قرآن این است که امام مدام یادآوری می‌کند که ای مفضل فکر کن، عبرت بگیر و دقت کن که فاعل و خالق فلان مسئله کیست و اگر او نبود چه اتفاقی می‌افتاد و مهم‌تر اینکه اگر او نبود اصلاً ممکن بود به این شکل اتفاق بیفتد؟


به نظرم آموزش‌وپرورش امروز برای متحول‌شدن، اگر فقط محور تمام دروسش را مثل علوم تجربی، فیزیک، شیمی، زیست و جغرافیا کتاب توحید مفضل قرار بدهد گامی اساسی را برداشته است، تأکید می‌کنم محور تمام دروس، نه اینکه از توحید مفضل هم در کتاب‌هایش حرف بزند ولی چیدمان و ساختمان آن درس بر مبنای نظریه‌های غربی باشد.

اگر تابه‌حال کتاب توحید مفضل را نخوانده‌اید یا خوانده‌اید و گمان می‌کنید که این کتاب در حد این ادعا نیست که قابلیت تحول در نظام آموزشی کشور را داشته باشد خواهشا آن را دوباره بخوانید فقط این بار ذهن‌تان را از فرضیه‌های غربی خالی کنید و مثل مفضّل در محضر امام صادق علیه‌السلام بنشینید و فقط به حرف او گوش دهید نه حرف هیچ کس دیگر.

(1) در صحت تمام گفته های این کتاب و نقل قول های آن جای شک وجود دارد، لکن در اصل ادّعای مذکور و شهرت این ادعا شکی نیست.