"مکتب اسلامی" گامی ست به سوی تحقق جامعه توحیدی."

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبانی مکتب اسلامی» ثبت شده است

اینجا مکتب اسلامی است...نیست


مکتب اسلامی چیست؟
   مکتب اسلامی، مدرسه غیرانتفاعی نیست، مدرسه طبیعت هم نیست، حتی مدرسه در مسجد هم نیست.
  مکتب اسلامی اساساً مدرسه نیست و چیزی کاملا مستقل از آموزش و پرورش است.
  اساس مکتب اسلامی از خشت اوّل با مبانی اسلام نهاده شده است بر خلاف آموزش و پرورش فعلی که بنیانش متعلق به فرهنگ و دین ما نیست و ارمغان فرهنگ غربی به کشور ما بوده است.
  مکتب اسلامی یک برنامه فوق برنامه نیست در کنار مدرسه، بلکه یک برنامه تمام وقت است که متعلمین در آن بی نیاز از مدرسه می شوند؛ یعنی تمام آن چیزی که در مدرسه مفید است (که البته ناچیز است) در مکتب هست و تمام آن چیزی که در مدرسه مضر است در مکتب نیست.
  اگر در مدرسه یکی از اهداف علم آموزی است که به شدّت ضعیف اجرا می‌شود، در مکتب بهترین شیوه و بهترین علم ها وجود دارد؛
  این به آن معنا نیست که علوم روز در مکتب نیست خیر، و اصلاً این حرف اشتباه است که اسلام در مورد علوم روز حرفی برای گفتن ندارد.
  اگر در مدرسه پرورش و تربیت فقط اسمش وجود دارد، در مکتب تمام برنامه های تزکیه ای و تربیتی مقدم بر تعلیم و آموزش هستند.
  مقام معظم رهبری:
 باید در نظر داشت که آموزش و پرورش کنونی کشور ما، ساخته و پرداخته‌ی فکر ما و برنامه‌های ما و فلسفه‌ی ما نیست؛ این یک امر واضحی است، منتها به آن توجه نمی‌کنیم!
  اینجا مدرسه نیست، چیزی فراتر است.

۱۸ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

دو نوع روش تربیت فرزند هست

 شهید_بهشتی :

ما باید اصلِ «لااکراه فی الدّین، قد تبیّن الرّشد من الغی، فمن یَکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی لانفصام لها» را رعایت کنیم.


 روی کلمه کلمه این آیه دقت کنید. باید تک‌تک این شعارها، که در هر یک از این جمله‌هاست، حفظ بشود.

 اجباری در #انتخاب آیینِ زیستن نباشد. آنچه هست، روشن کردن راه و بیراهه است. 


 برای این منظور باید همیشه در کارهایمان و در برخوردهای‌مان و در نظام دادن‌های‌مان طوری عمل کنیم که انسانها حس کنند دارند به پای خودشان حرکت می‌کنند؛ آن‌هم نه یک احساس کاذب، بلکه یک احساس صادق.

 دو جور مدیریت هست: مدیریتی که اداره‌شونده‌ها را در یک مکانیسم قوی قرار می‌دهد و آنها چون ذرّاتی با یک مغناطیس نیرومند، اما  فاقد آگاهی، به دنبال مدیر حرکت می‌کنند. این مدیریت درخور یک جامعه انسانی و اسلامی نیست.

 یک نوع مدیریت هم هست که همیشه به اداره‌شونده‌ها #میدان می‌دهد که احساس کنند خودشان دارند فکر می‌کنند؛ خودشان دارند خلاقیت نشان می‌دهند؛ خودشان ابتکار و ابداع دارند و خودشان دارند حرکت می‌کنند. اما می‌دانند که حرکتهایشان باید به هم پیوسته باشد؛ تک نمانند. ایمان آورده‌اند به اینکه تک ماندن همان و باطل شدن و عاطل شدن و بی‌ثمر، یا کم ثمر شدن همان. این مدیریت پایدارتر است.


 در این راه باید خیلی خون دل خورد. یک معلم باید خیلی خون دل بخورد تا کلاس را طوری اداره کند که بچه احساس آزادی هم بکند. خیلی خون دل خوردن دارد و خیلی انسان باید در خودش سرمایه جمع کند تا بتواند این کار را بکند. ولی معلمان عزیز باید به عنوان یک معلمِ متعهد مسلمانِ انقلابی این کار را بکنند، والاّ از بچه‌ها مهره ساختن هنر نیست. از بچه‌ها مهره نسازید!

 منبع: کتاب نقش_آزادی_در_تربیت_کودکان

 اینجا زندان مدرسه نیست، اینجا  مکتب_اسلامی است 


۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

بچه‌های عقده ای!

 شهید_بهشتی

  می‌دانید که بسیاری از اوقات کوششهای بنده و شما، به عنوان پدر و مادر، و کوششهای معلم و مدیر و ناظم در مدرسه، برای برخورد تند و مهارکننده با بچه‌ها از کجا برمی‌خیزد؟ از ضعف ما. گاهی اوقات، مخصوصا در کلاس یا در خانه، صحنه‌هایی پیش می‌آید که خُرد کننده و منحرف کننده است.

  گاهی اوقات که من این بحث را به صورت خصوصی یا عمومی ایراد می‌کنم دوستان می‌پرسند،: «فلانی! یعنی می‌گویی که بچه‌ها را آزاد بگذاریم هر جا دلشان خواست زندگی کنند؟»

  خیر! بنده چنین چیزی عرض نمی‌کنم. بنده می‌گویم سایه لطف و مرحمتتان را بر سر بچه‌ها طوری بگسترید که بچه #آدم باقی بماند؛ همین! نمی‌گویم سایه خود را از سر آنها کم کنید - خدا نکند! می‌گویم به بچه‌ها میدانِ عملِ آزادانه بدهید.

  آخر این هم شد زندگی؟! حالا که زندگیها قدری ابزار و آلات زیاد هم پیدا کرده وا مصیبتا! بچه‌های آن روز اقلاً در حیاط می‌توانستند یک جفتک چارتکی بازی کنند؛ ولی به بچه‌های حالا، بر طبق آن روش اول، باید دائماً گفت: «بچه نکن!»؛ «بچه توپ نزن گل می‌شکند!»؛ «بچه...»

  بچه‌ها می‌شوند یک موجود کِز کرده واقعی، در معرض انحرافهای سهمگین؛ بچه‌های عقده‌ای که از هر فرصتی برای انتقام‌گیری از محیط ناسازگار استفاده می‌کنند. منتها گاهی انتقام‌گیریها خشن است و من و شما را بیدار می‌کند؛ گاهی انتقام‌گیریها خشن نیست؛ سر به تو دارد؛ سر و صدا ندارد؛ ولی یک روزی من و شما را از پا در می‌آورد که دیگر راه چاره به رویمان بسته است.

اگر بچه من و شما در داخل خانواده بچه‌ای است گوشه‌نشین؛ اگر بچه‌ای است که دائماً در خودش فرو می‌رود؛ اگر بچه‌ای است که حتی در بزم خانوادگی شرکت نمی‌کند؛ می‌دانید چرا؟ چون از آغاز به او فرصت آزاد زیستن ندادید.


 منبع :کتاب نقش_آزادی_در_تربیت_کودکان


 اینجا زندان مدرسه نیست، اینجا #مکتب_اسلامی است

۲۸ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

روز شهادت امام صادق علیه السلام و روز ادبیات کودک و نوجوان

هجدهم تیر امسال یعنی سال 1397 دو مناسبت باهم تقارن پیدا کرده که این تقارن به نظرم تقارن محترم و مبارکی است.

روز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و روز ادبیات کودک و نوجوان یا همان روز درگذشت مهدی آذریزدی.

ادبیات کودک و نوجوان، اعمّ از قصه و شعر و کتب درسی و علمی و دینی و خلاصه هر منبعی که کودک و نوجوان امروز ما از آن تغذیه می‌کند از غنای کافی برخوردار نیست. کارهای زیادی انجام شده است، متون خوبی هم تولید شده است امّا آنچه در خیلی از آن‌ها مشاهده نمی‌شود حکمت است.

کودک و نوجوان امروز ما نمی‌گویم اصلاً، ولی می‌گویم خیلی خیلی کم حکمت می‌خواند.

حکمت یعنی ارتباط ذرات این عالم را با خالق این عالم بفهمد، ارتباط ذرات این عالم را باهمدیگر نیز بفهمد.

حکمت یعنی بداند هر چیزی نقشی دارد و این نقش را نقاشی باتدبیر، صورت کرده است.

برایم راحت نیست که حکمت را به‌اختصار توضیح بدهم و باید مفصل حکمت را شرح بدهم و بگویم که منظور چیست ولی لاجرم مثالی می‌زنم و رد می‌شوم.

حکمت چیزی خیالی نیست که فقط بچه‌ها در قصه‌ها آن را بخوانند، حکمت را باید ببینند، بشنوند، حس کنند و با تمام وجود درک و اعتراف کنند که مگر می‌شود رابطه‌ای بین فلان چیز با خالق یا با دیگر مخلوقات نباشد؟!

نظام آموزشی حاکم در کشور ما، حکمت محور که نیست هیچ، ضد حکمت هم هست و مدام مابین کتاب‌های درسی و قصه‌ها ذهن بچه‌ها را پراکنده می‌کند و مطالب را از هم دیگر منفک نشان می‌دهد، درحالی‌که این‌گونه نیست.

مثالی ساده بزنم و این بحث را رها کنم.

در کتاب فارسی و علوم و جغرافیا شاید این جمله تکرار شده است: باران آمد یا باران بارید.

این یک جمله کاملا طبیعی است که برای هیچ دانش‌آموزی استبعادی ندارد و همه آن را می‌فهمند. این جمله و مثل این جمله‌ها در کتاب‌های علوم تجربی و زیست و ... همیشه به‌صورت مجهول می‌آیند و گویی هیچ‌وقت این امور فاعلی ندارند، جمله باران آمد فاعلی ندارد پس هیچ‌کسی هم از فاعلش سؤال نمی‌کند.

امّا قرآن همین مسئله را این‌گونه بیان می‌کند:

و انزلنا من السماء ماءً

التفات ویژه‌ای هم روی فاعل این انزال دارد.

این مثال به قدری ساده به نظر می‌آید که بلافاصله بعدش گفته می‌شود: «آن جمله‌ای که در کتاب علوم تجربی یا فلان قصه نوشته شده است هم منظورش همین است، آن‌ها که منکر خدا نیستند.»

 ولی تفاوت نگاه حکمت محور و نافی حکمت همین‌جاست، در همین التفات ساده و به نظر حقیر.


الغرض سخن طولانی نشود که قرار بود ارتباط شهادت رئیس مذهب تشیع و روز ادبیات کودک و نوجوان را بیان کنم. احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز سراسر حکمت هستند و انسان را حکیم می‌کنند و مدام ارتباط اشیاء را با خالق و با یکدیگر بیان می‌کنند؛ اما حدیثی که بهانه‌ی اصلی این نوشتار شد حدیثی طولانی است که امام صادق علیه‌السلام به یکی از اصحاب نزدیکشان به نام مفضل املا می‌کنند.

امام در این حدیث طولانی که ظاهراً در چهار جلسه به مفضل املا کرده‌اند به بیان دقیق‌ترین نکات علمی مثل فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی، پزشکی و ... می‌پردازند که به اعتراف دانشمندان غربی در کتاب "مغز متفکر شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام"(1) پیش از امام صادق علیه‌السلام یا شاید پیش از پیامبر صلی الله علیه و آله این سخنان قائلی نداشته است.

نکته جالب این حدیث مثل تمام احادیث اهل‌بیت و آیات قرآن این است که امام مدام یادآوری می‌کند که ای مفضل فکر کن، عبرت بگیر و دقت کن که فاعل و خالق فلان مسئله کیست و اگر او نبود چه اتفاقی می‌افتاد و مهم‌تر اینکه اگر او نبود اصلاً ممکن بود به این شکل اتفاق بیفتد؟


به نظرم آموزش‌وپرورش امروز برای متحول‌شدن، اگر فقط محور تمام دروسش را مثل علوم تجربی، فیزیک، شیمی، زیست و جغرافیا کتاب توحید مفضل قرار بدهد گامی اساسی را برداشته است، تأکید می‌کنم محور تمام دروس، نه اینکه از توحید مفضل هم در کتاب‌هایش حرف بزند ولی چیدمان و ساختمان آن درس بر مبنای نظریه‌های غربی باشد.

اگر تابه‌حال کتاب توحید مفضل را نخوانده‌اید یا خوانده‌اید و گمان می‌کنید که این کتاب در حد این ادعا نیست که قابلیت تحول در نظام آموزشی کشور را داشته باشد خواهشا آن را دوباره بخوانید فقط این بار ذهن‌تان را از فرضیه‌های غربی خالی کنید و مثل مفضّل در محضر امام صادق علیه‌السلام بنشینید و فقط به حرف او گوش دهید نه حرف هیچ کس دیگر.

(1) در صحت تمام گفته های این کتاب و نقل قول های آن جای شک وجود دارد، لکن در اصل ادّعای مذکور و شهرت این ادعا شکی نیست.

۱۸ تیر ۹۷ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

مقاله یک دانشجو پیرامون مکتب اسلامی

مقدمه
مقام معظم رهبری:
"خط کلی نظام اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی است."
"برای ایجاد یک تمدن اسلامی دو عنصر اساسی لازم است: تولیدفکر پرورش انسان"
برای اینکه بخواهیم به تمدن اسلامی برسیم باید از تزکیه و تعلیم فعلی شروع کنیم که آینده این کشور خواهند بود یعنی برای رسیدن به تمدن اسلامی باید از آموزش و پرورش شروع کنیم.
باید نسلی را تربیت کرد که نگاه تمدن ساز داشته باشد، خودش را برای ساخت یک تمدن آماده کند نه برای شغلی در آینده با حقوق خوب
باید نسلی را تربیت کرد که انقلابی باشند و قصد انقلاب داشته باشند؛ انقلاب برای از بین بردن ریشه فساد و استعمار در کشور نسلی که خودش را فداای کشورش و تمدن اسلامی بکند.توسعه و تکامل در جهان امروز دو مفهوم مترادف هستند اما از نظرگاه اسلام این چنین نیست در تفکر امروز غرب و تفکری که به تبع غرب زدگی در سراسر کره زمین اشاعه پیدا کرده است تکامل بشر اصولادر توسعه اقتصادی انگاشته می شود، حال آنکه اسلام تکامل انسانی را و رسیدن به مقام عبویت الهی می داند

یافته ها
این مکتب اسلامی در سبزوار که حدود یکسال از تشکیل آن می گذرد براساس سند تحول و الگوهای مورد پذیرش امام خمینی(ره) می باشد. در این مکتب خانواده ها نقش محوری و بسیار مهمی دارند و همین باعث ایجاد نوعی صمیمیت و همدلی بین اعضای خانواده و خانواده های دانش آموزان باهم می شود.
همچنین تشکیل جلسه هایی تحت عنوان«امت واحده» و آگاه شدن خانواده ها از مبانی مکتب وحتی کاربردروش های مکتب در خانه که هدف اصلی آن فعال شدن خانواده ها دربحث اموزش و تربیت است یکی دیگر ازبرنامه های این مکتب است.
بیشترین چیزی که حکمت آموزان را به این مکان جذب کرده است دادن اختیاری که مطابق با فطرت انسانهاست و نبودن اجبار در این مکان است و این باعث افزایش اعتماد به نفس در آنها شده است.
علاوه بر آن کلاسهای آموزشی مانند طراحی لباس به سیک ایرانی، کاشت گیاهان مثمر، طب اسلامی,اموزش دروس به صورت کاربردی،قانون اساسی و....یکی دیگر از عوامل ترغیب بچه ها به این مکتب شده است و در واقع تمام کلاس ها بر محوریت قرآن است.
این مکتب به منظور انس با خلقت ،آشنایی با نشانه های طبیعت،شناخت دانش اموز از ظرفیت هاوتوانایی خود سفرهایی به طبیعت را در برنامه های خود قرار داده است.
هزینه های این مکتب به صورت داوطلبانه است و هیچ اجباری در پرداخت آن نیست و آنها از روش هایی همچون صندوق قرض الحسنه حضرت خدیجه(س)، فعالیتهای اقتصادی و .... نیازهای مالی مکتب را تامین می کنند.
آنها به دادن زکات علم از طریق آموزش دادن تعلیمات خودبه دیگران تاکید دارند و قلمداد می کنندکه این گونه است که انسان علمش نافع و تاثیرگذار می شود ؛در واقع دانش اموزان با اموزش به سطح پایین تر خود علاوه بر افزایش اعتماد به نفس,باعث تقویت شدن همان مباحث درخود او می شود.انشاا...

نتیجه گیری
مکتب اسلامی گامی است در جهت رشد و تحولی که قران کریم از آن سخن گفته وتمام امور آن مطابق با سندتحول است همچنین اولین کاری که مسببش شده کاهش اظراب وافزایش اعتماد به نفس است و به دانش اموزان
این امکان را داده که با آگاهی و اختیار مسیرشان را انتخاب کنند.
در واقع مکتب بستری برای تثبیت اعتقادات؛ رشد و تربیت حکمت آموز، مربی و خانواده ها است و با وجود مسائل علمی آموزشی در مکتب اسلامی اولویت اول تربیت است همان طور که در قرآن آمده :
«یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»: تقدم تزکیه بر تعلیم
در واقع چون قرآن کریم را محور خود قرار داده است پس روش خوبی برای پرورش است.

منابع و ماخذ: سایت maktab-eslami
استاد راهنما: دکتر امیرحسین کیذوری
۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

سخنرانی امام جمعه طبس پیرامون مکتب اسلامی

 ترجیح می‌دهیم فرزندانمان بی‌سواد باشند ولی بی‌تربیت نباشند.


حجت الاسلام و المسلمین محمدی، امام جمعه محترم شهرستان #طبس گلشن در جمع خانواده‌هایی که در طرح «مکتب اسلامی» که گامی برای تحول در امر تعلیم و تربیت کشور است، در 21 خرداد سخنرانی نمودند که مختصری از فرمایشات ایشان در ادامه آمده است.


 ایشان با اشاره به آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» فرمودند:


  آیه قرآن می فرماید که خودتان و اهل و عیال تان را از آتش نجات بدهید، آن آتش چیست؟ چطور گرفتارش می‌شویم؟

چیزی جر اعمال ما، ما را به آتش جهنم گرفتار نمی کند. تربیت ما، سخنان ما و ...

گاهی تاثیر محیط و دوستان و خانواده و جامعه زمینه جهنمی شدن را بیشتر فراهم می کند.

گاهی بچه ای تب می کند مادر تا صبح خوابش نمی برد همان‌طور که اگر این بچه بدرفتاری یا رفتار زشتی نشان بدهد مادر پریشان می‌شود و حالش بد می‌شود.

محیط های ناجور و نامطمئن بچه را از راه بیرون می کند.


 خواهران و برادران، این دغدغه ای که این دوستان روحانی در چندین شهرستان تحت عنوان مکتب اسلامی پیاده می کنند، برای این است که محیطی امن برای تربیت ایجاد شود که نظارت بر این محیط توسط کسانی است که کارشان قرآن و معارف دین است.


 این عزیزان زیرمجموعه گروه و مجموعه‌ای هستند که جمعی از نخبگان هستند و کار را بلدند و تجربه کافی را هم دارند، با سیستم و شیوه اداره مکتب آشنا هستند.


 تنها نگرانی‌ای که وجود دارد این است که بچه‌ها از رقابت علمی بازنمانند، تربیت برایمان مهم است، از همه‌چیز مهم‌تر است.

بچه‌های ما اگر بی‌سواد بار بیایند ما خیلی ناراحت می‌شویم، اما اگر بی‌تربیت بار بیایند خیلی خیلی ناراحت می‌شویم و ترجیح می‌دهیم که بی‌سواد باشند ولی بی‌تربیت نباشند.

بااین‌حال دغدغه رشد علمی هم مهم است در چشم‌انداز انقلاب، که باتجربه و توضیحات مسئولین مکتب اسلامی این دغدغه هم باوجود نیروهای متخصص و دلسوز برطرف شده است.

ان شاالله که خانواده‌ها به این نتیجه برسند که این مدارس مکتب‌خانه‌ای ترویج بشود و گسترش داده بشوند.


 با همه زحماتی که عزیزان دلسوز در آموزش‌وپرورش می‌کشند اما نگرانی‌هایی جدی وجود دارد که حضرت آقا هم تأکید کردند که شنیده می‌شود سند 2030 در حال اجراست و وزیر محترم هم به‌طورجدی پیگیر برخورد با اجرای این سند هستند.

ولی باوجود مسائل علمی و آموزشی در مکتب اسلامی، اولویت اول تربیت است همان‌طور که قرآن و امام راحل می‌فرمایند.

«یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» اول تزکیه و تربیت و سپس علم.


 امام هم در وصیت نامه می‌فرمایند:

از عالم و دانشمند بی تعهد و بی تهذیب جز خیانت بر نمی‌آید.


۲۳ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

کلاسی برای پدران وپسران

  کلاسی برای پدران و پسران


اولین کلاس مشترک پدرها و پسرهای مکتب اسلامی امشب تشکیل شد.


این کلاس اغراض زیادی دارد و صرف حضور پدر و پسر در کنار هم پر از فایده است. اما مهمترین فوائدی که این کلاس دارد:


 پدرها در جریان امور مکتب و برنامه تزکیه و تعلیم فرزندشان قرار می‌گیرند.


 پسرها در کنار پدر ادب حضور در کلاس و تعاملات را، بهتر از حضور در کنار معلم و ... یاد می‌گیرند.


  پدرها هم پای درس و کلاسی می‌نشینند که برایشان مفید است.


  پدرها با هم بیشتر آشنا می‌شوند و امت واحده راحت‌تر محقق می‌شود.

و ...


▪️البته جلسه مشترک مادران و دخترها تقریبا از روز اول مکتب برقرار بوده است، و به دلیل اشتغال پدرها این جلسه با تاخیر برگزار شده است.


 اینجا #مدرسه نیست، #مکتب_اسلامی است


۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

آموزش صحیح ریاضی به کودکان

برای اینکه بچه‌ها ریاضی و #حساب را یاد بگیرند و در آن مهارت پیدا کنند باید با #واقعیت و جهان خارج ارتباط برقرار کنند، چراکه اصلاً ریاضی برای همین آمده است.


  وقتی غرض تدریس چهار عمل اصلی ریاضی این است که در حساب‌وکتاب‌های مرسوم روزمره بتواند گلیمش را از آب بکشد بیرون، پس باید این چهار عمل اصلی با تعاملات روزمره‌اش ارتباط داشته باشد، نه اینکه ریاضی را در یک فضای انتزاعی و تئوری محض یاد بگیرد، که آن‌وقت فقط گمانِ فراگرفتن ریاضی وجود دارد و در واقعیت مشکلی از او حل نمی‌کند.


  نمونه‌ی ساده‌اش کاسبان و افراد بازاری است، احتمالاً با یکی از این‌ها برخورد کرده‌اید که وقت محاسبه‌ی باقی‌مانده‌ی پول و ... چقدر سریع و دقیق و البته با روش‌های خاص خودشان حساب می‌کنند و به جواب درست هم می‌رسند! درحالی‌که این‌ها کلاس‌های عجیب‌وغریب ریاضی هم نرفته‌اند، و ساعت‌ها عمرشان را برای تمرین‌های ریاضی روی کاغذ تلف نکرده‌اند، بلکه همان تمرین را در میدانی واقعی انجام داده‌اند.


  یکی از محیط‌هایی که برای ارتقای سطح ریاضی بچه‌ها و البته کلی فواید انسانی دیگر مفید فایده است بازار است. در مکتب اسلامی بچه‌ها علاوه بر اینکه به حضور در بازار تشویق می‌شوند و برنامه‌های دسته‌جمعی برای حضورشان در بازار طراحی می‌شود، در ساعت حضورشان در مکتب نیز فرصت خریدوفروش دارند.


  بچه‌ها با آوردن محصولات دستی مثل اسباب‌بازی‌ها و کاردستی‌ها، یا محصولات غذایی خانگی که هنر مادران یا خودشان است مثل کلوچه و نان محلی و شیرینی و ... دست به خریدوفروش می‌زنند.


  یکی از کلاس اوّلی‌های مکتب، بعدازاینکه چند روزی محصولات غذایی خانگی می‌فروخت، گفت: «من فهمیدم که 2000 تومانی، چهارتا 500 تومانی است!» یعنی یک کلاس اوّلی بی‌آنکه کلاس ریاضی رفته باشد یک ضرب و تقسیم سه رقمی را یاد گرفته است.


  شاید بگویید این حرف در چهار عمل اصلی قبول است ولی در باقی مسائل ریاضی نمی‌شود این‌قدر میدانی و عملی کار کرد. امّا باید بگویم که خیر این‌طور نیست و حتّی در تخصصی‌ترین مسائل ریاضی هم می‌شود این‌گونه ریاضی را آموخت؛ به‌عنوان یک نمونه‌ی عالی می‌توانید به کتاب خلاصه‌الحساب شیخ بهائی رجوع کنید که عملیات‌هایی واقعی و البته مفید را برای مسائل دشوار ریاضی مطرح کرده است مثل شیوه حفر قنات، محاسبه ارتفاع قله و تپه، محاسبه عمق چاه و ... .


۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

شیوه آموزش صحیح خواندن ونوشتن

در مکتب اسلامی به جای اینکه به کلاس اوّلی‌ها حروف الفبا تدریس شود، و بچه‌ها تک تک حروف را در دفتر مشق‌شان بنویسند و بعد سراغ کلمه بروند، از همان ابتدا با بچه‌ها کلمه تمرین می‌شود. یعنی اینجا خبری از نوشتن حرف نیست، و بچه‌ها حروف را ضمن کلمات می‌آموزند.

برای اینکه دلیل و مبانی علمی این کار را بهتر بدانید ادامه این نوشتار را مطالعه کنید:

انسان به طور طبیعی و بر اساس فطرت و خلقت خود، ابتدا با کلیّت یک ساختار مواجهه و آشنا می‌شود؛ یعنی ساختمان کلّی آن شی یا موجود.

به عنوان مثال اگر انسان می‌فهمد که «دست» چیست، «دست»ی که در قالب یک ساختمان و هیئت کلی به نام «بدن» هست را می‌فهمد، چون او ابتدا بدن را به صورت کلی دیده و شناخته، و بعد به مرور زمان اجزائی که در آن کلّی هست را می‌شناسد.

برای اینکه واضح‌تر بشود، مثالی می‌زنم. شما برای اینکه یک منطقه‌ی کوچک مثل یک روستا را خوب بشناسید، بهترین راه این است که بر یک بلندی بروید و تمام روستا را در یک نما ببینید، این‌گونه مرز روستا، نمای کلی کوچه‌ها و زمین‌های کشاورزی و روستاهای همسایه را بهتر متوجه می‌شوید و در یک کلام، بهتر آن روستا را می‌شناسید؛

در قدم بعدی وقتی داخل روستا می‌شوید و قدم به قدم کوچه را گذر می‌کنید به شناختی کامل می‌رسید چون این جزئیات را با آن کلّی منطبق می‌کنید.

فرایند طبیعی یادگیری زبان مادری هم همینطوری است. کودک از نوزادی، با اجزای زبان آشنا نمی‌شود، با حروف الفبا آشنا نمی‌شود، با اجزای جمله آشنا نمی‌شود، بلکه با ساختار کلی جمله یا کلمات منفرد مثل اسامی آشنا می‌شود. لذا با این که خیلی راحت حرف می‌زند ولی هیچ وقت نمی‌داند فعل و فاعل چیست. حال که زبان را یاد گرفت در قدم بعدی باید اجزاء را هم یاد بگیرد ولی به عنوان قدم دوّم، نه اینکه از همان اوّل برای نوزاد کلاس ادبیات فارسی بگذاریم.

یادگیری خواندن و نوشتن نیز مثل یادگیری همان زبان مادری است. نباید اجزاء یک نوشته را به بچه‌ها آموزش داد، بلکه باید ساختار کلی یک کلمه را با او کار کرد.

چراکه انسان‌ها حروف الفبا را نمی‌نویسند، بلکه کلماتی را می‌نویسند که حروف الفبا جزئی از آن است، پس اگر کلّی را یاد بگیرند جزئی را در دل آن کلّی می‌آموزند، «کلمه» کلّ است و «حرف» جزء.

مثال دست و بدن که در ابتدای نوشتار توضیح دادم را به خاطر بیاورید. انسان اگر بدن را ندیده بود دست را نمی‌فهمید، ولی چون بدن را به عنوان یک هیئت کلّی دیده است، دست را می‌فهمد. شاید حکایت مولوی هم اینجا به درد بخورد که انسان‌هایی در اتاق تاریک هر کدام به بخشی از بدن فیل دست می‌زدند و تصوری اشتباه داشتند، چون نمی‌دیدند هیئت کلّی فیل را.

به همین خاطر باید به بچه‌ها کلمه‌ها را یاد داد نه حروف را. وقتی حکمت جو و دانش‌آموز کلمات سبحان و سیب و سارا و سلطان و سید را بنویسد، ناخودآگاه حرف سین را هم یاد می‌گیرد.

ما با آموزش حروف به بچه‌های‌مان فقط ذهن پاک و طبیعی آنها را خراب می‌کنیم و به او حُقنه می‌کنیم که بنویس «س»، س مثل سارا. در حالیکه اگر همان اوّل سارا را بنویسد خودش سین را می‌فهمد. ولی وقتی هنوز کلمات را نمی‌شناسد حروف را خیلی سخت می‌فهمد.

نتیجه‌ی این آموزش در مکتب اسلامی این است که بچه‌های کلاس اوّلی، بعد از گذشت تنها 4 ماه، خواندن و نوشتن را به طور کامل فرا گرفته‌اند.

هزینه‌ای ندارد، کافی است همین الآن با فرزندتان به مدت یک هفته این روش را تمرین کنید و به جای حروف، در دفتر مشقش کلمه بنویسید و به او بگویید از روی این کلمه بنویس و آن را بخوان، آن وقت خودتان نتیجه را خواهید دید.


۲۰ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی موحدی

گفت وگو باآقایی که پا به سن گذاشته ولی جوان است

دیروز عصر، اول فروردین برایمان مهمان آمده بود.

وسط مهمانی یک‌گوشم به صحبت‌های مهمان بود و یک گوشم به صحبت‌های آقا در حرم امام رضا علیه السلام.


گاهی از فعالیت‌های مکتب اسلامی برای مهمان‌مان که جوان نبود و پا به سن گذاشته بود می‌گفتم؛


از اینکه مکتب اسلامی و مجموعه‌های مشابه در کشور، با #توکل به خدا و همت مردم و خانواده‌ها توانسته‌اند تحولی در تعلیم و تربیت کشور ایجاد کنند؛

از اینکه #تربیت_اسلامی را محقق کرده‌اند؛


از این گفتم که بچه‌های مکتب اسلامی به کمک خانواده‌ها، حتی برای #سلامت شهر هم دست به کاری زده‌اند کارستان، محصولات #ارگانیک تولید می‌کنند، هم محصولات #کشاورزی هم دام؛

حتی برای #اقتصاد_اسلامی و بدون ربای‌ش هم کارها کرده‌اند.


مهمان‌مان که جوان نبود و پا به سن گذاشته بود گفت: این کارها خوب است، ولی بالاخره برای جمعیت امروز این شهر و کشور این کارها پاسخگو نیست، محصول سالم و اسلامی و ارگانیک چون سودی تویش نیست شکست می‌خورد، تقاضا زیاد است و عرضه‌ی شما کم.


گفتم که وقتی این کار را شروع کردیم کم بودیم و حالا بعد از چندماه یک جامعه چندصدنفری هستیم و تازه خبرهایش هم به گوش‌مان می‌رسد که در فلان منطقه و فلان استان و شهر هم از این دست کارها شروع شده است، کارهای #آتش_به_اختیار.


گفت خیلی امیدواری! ما که امیدی نداریم ...


این را که گفت دیگر گوشم به صحبت‌های مهمان‌مان که جوان نبود و پا به سن گذاشته بود نبود، شش دانگ حواسم به صحبت‌های آقا بود آقایی که پا به سن گذاشته ولی جوان است، از خودباوری ملی می‌گفت و از اعتماد به نفس ملی و از جوانان:


«ما از اینها(جوانان) استفاده‌ی درستی نکرده‌ایم؛ امروز هم متأسّفانه استفاده‌ی درستی نمیکنیم. اینکه بنده اصرار دارم که جوانها هر جایی که دستشان میرسد خودشان کار کنند، #اقدام کنند، تأسیس کنند، #ابتکار کنند به‌خاطر این است. یک برنامه‌ریزیِ جامعی لازم است در کشور انجام بگیرد برای استفاده‌ از این مجموعه‌ی جوانی که ما در کشور داریم.


اینکه ما گفتیم «آتش به اختیار»، فقط مخصوص کارهای فرهنگی نیست، در همه‌ی زمینه‌هایی که برای پیشرفت کشور مؤثّر است جوانها میتوانند نقش‌آفرینی کنند. این یکی از امکانات ما است.»


  #مقام_معظم_رهبری 

 مورخ:۱۳۹۷/۱/۱


۰۴ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی موحدی