محمد که ۱۴ ۱۵ سالش بیشتر نبود، می‌شنوه رضاخان میخواد چادر و روسری از سر زنا برداره،

سریع دست دوتا خواهر و مادرش رو میگیره و می‌بره توی روستایی که صد کیلومتر با شهرش یعنی  طبس_گلشن فاصله داره تا خدای نکرده چادر از سرناموسش برداشته نشه.

محمد و خواهرا و مادرش تنهای تنهای تنها توی رودنی نزدیک 40 سال زندگی میکنن و ...

 این بخشی از قصه‌ی یک قهرمان گمنام عفاف و حجابه، حاج محمد مهریان

 برای دیدن مستند زندگی این قهرمان کلیک کنید